جدول جو
جدول جو

معنی سوز و ساز - جستجوی لغت در جدول جو

سوز و ساز
کنایه از صبر و بردباری در برابر ناکامی ها و مصیبت ها
تصویری از سوز و ساز
تصویر سوز و ساز
فرهنگ فارسی عمید
سوز و ساز
(زُ)
عشق و محبت و اندوه و الم و غم و آزردگی و ملالت خاطر. (ناظم الاطباء) :
بر خود چو شمعخنده زنان گریه میکنم
تا با تو سنگدل چکند سوز و ساز من.
حافظ
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوز و گداز
تصویر سوز و گداز
کنایه از بی تابی و بی قراری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوخت و ساز
تصویر سوخت و ساز
تغییرات شیمیایی مواد غذایی که در بدن جانداران رخ می دهد و نیروی لازم برای اعمال حیاتی و تقویت عضلات تولید می شود، متابولیسم
فرهنگ فارسی عمید
(زُ)
سوز و ساز. سوختن و ساختن. تحمل:
از روز وصل باز همام شکسته را
جز ساز و سوز و نالۀ دل یادگار نیست.
همام تبریزی
لغت نامه دهخدا
تصویری از سوزوساز
تصویر سوزوساز
عشق و محبت، غم و آزردگی و ملامت خاطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساز و باز
تصویر ساز و باز
((زُ))
ساز و بازنده، بندباز، ریسمان باز
فرهنگ فارسی معین